Kamanak Dictionary
World of Words
Kamanak Encyclopedia of Analysis and Viewing Persian Content
meaning ایعاث
View (ایعاث) in Kamanak, meaning and translation ایعاث in dictionaries, word analysis, photo (ایعاث) What are similar words and phrases ایعاث
Dictionaries
1. (ع مص ) (از «وع ث ») در زمین وعث افتادن .
◄ بیهوده خرج کردن . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (از آنندراج ). مال با سران نفقه کردن . (تاج المصادر بیهقی ) (المصادر زوزنی ).

Meaning ( ایعاث ) In Dehkhoda Dictionary

(ایعاث) In Dictionaries
Rhyming Subjects
ایعاث

(ع مص ) (از «وع ث ») در زمین وعث افتادن . ◄ بیهوده خرج کردن . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (از آنندراج ). مال با سران نفقه کردن . (تاج المصادر بیهقی ) (المصادر زوزنی ).

ادعاث

[ اِ ] (ع مص ) باقی گذاشتن . ◄ اختیار کردن . ◄ دزدی کردن . ◄ دور رفتن در سیر.

اقعاث

[ اِ ] (ع مص ) اسراف کردن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). ◄ بسیار دادن کسی را بخشش . (آنندراج ) (ناظم الاطباء). تمام کردن عطا را. بسیارکردن و دادن چنانکه بخشش و عطا را. (منتهی الارب ).

انعاث

[ اِ ] (ع مص ) اسراف کردن در مال خود. (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از آنندراج ) (از اقرب الموارد). بگزاف خرج کردن . (یادداشت مؤلف ). ◄ در تهیه و آمادگی ساز و سامان سفر درآمدن . (از منتهی الارب ) ...

ایراث

(ع مص ) میراث دادن . (ترجمان القرآن ترتیب عادل بن علی ص 24). وارث گردانیدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). میراث رسانیدن و بقیه چیزی دادن . (غیاث اللغات ).

ایعاب

(ع مص ) (از «وع ب ») جمله شدن قوم، و یقال : اوعب بنوفلان جلاء؛ ای لم یبق ببلدهم احد. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). ◄ همگی چیزی گرفتن . (از منتهی الارب )(آنندراج ) (از اقرب الموارد). ◄ ا ...

ایعاد

(ع مص ) (از «وع د») وعده دادن . (آنندراج ) (از اقرب الموارد). ◄ ترسانیدن ببدی . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). بیم کردن . (تاج المصادر بیهقی ). ترسیدن و ترسانیدن . (آنندراج ).

ایعار

(ع مص ) (از «وع ر») دشوار گشتن راه بر کسی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). ◄ بجای دشخوار رسانیدن . ◄ به دشواری افتادن . (آنندراج ) (منتهی الارب ). ◄ کم مال گردیدن . ◄ کم نمودن چیزی را. ◄ ...

ایعاز

(ع مص ) (از «وع ز») اشارت کردن . (آنندراج ) (از اقرب الموارد). ◄ پیش آمدن بکاری . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (آنندراج ). ◄ فرمان دادن بر کاری . (منتهی الارب ) (از آنندراج ).

ایعاس

(ع مص ) (از «وع س ») در ریگ وعس درآمدن . (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد).

Rhyming subjects with (ایعاث)