Kamanak Dictionary
World of Words
Kamanak Encyclopedia of Analysis and Viewing Persian Content
meaning برذول
View (برذول) in Kamanak, meaning and translation برذول in dictionaries, word analysis, photo (برذول) What are similar words and phrases برذول
Dictionaries
1. [ ب َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان پائین شهرستان نهاوند. سکنه ٔ آن 1500 تن است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).

Meaning ( برذول ) In Dehkhoda Dictionary

(برذول) In Dictionaries
Rhyming Subjects
برذول

[ ب َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان پائین شهرستان نهاوند. سکنه ٔ آن 1500 تن است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).

برذون

[ ب ِذَ ] (ع اِ) ستور و اسب تاتاری . (منتهی الارب ) (آنندراج ). قسمی است از چارپا از اسب پایین تر و از الاغ تواناتر. (از اقرب الموارد). ج، براذین . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (اقرب الموارد). اسب ترکی . ...

برذوی

[ ب َ ذَ] (ص نسبی ) منسوب است به برذة. رجوع به برذة شود.

برغول

[ ب َ / ب ُ ] (اِ) حلوایی را گویند که از آرد پزند و آنرا افروشه نیز خوانند. (انجمن آرا) (برهان ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). حلوایی که از گندم و جو درست کنند و آنرا افروشه نیز گویند. (شرفنامه ٔ منیری ) ...

مرذول

[ م َ ] (ع ص ) فرومایه . (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). ناکس . (ناظم الاطباء). نعت است از رذل به معنی ناکس و فرومایه گردانیدن . (از منتهی الارب ). مردم دون و خسیس . هر چیز ردی . رذل . رذال . رذیل . رذا ...

بذول

[ ب َ ] (ع ص ) سخی و بخشنده . (از آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). بذّال . بسیارعطا. باذل . (یادداشت مؤلف ) : صدر کبیر نظام الدوله خواجه ای بود دانا و زیرک و صاحب مروت و بذول و خورنده و ...

برول

[ ب ِ ] (اِخ ) پیر دُ. کاردینال فرانسوی . وی بسال 1575م . متولد شد و در سال 1629 م . درگذشت . او جداً به استقرار فرقه ٔ کارملیط در فرانسه کمک کرد و اجتماع مذهبی «اراتوار» را دایر نمود. برول یکی از عام ...

رذول

[ رُ ] (ع ص، اِ) ج ِ رَذْل . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (از اقرب الموارد) (متن اللغة). رجوع به رذل و ارذال و اراذل شود.

Rhyming subjects with (برذول)